شجاعت او در میان تمام دریانوردان انگلیسی زبانزد بود. با چنان جسارتی پهنه اقیانوس را درمینوردید که گویی با خدای دریاها سر جنگ دارد. «جیمز کوک» [James Cook] دریانورد بزرگ بریتانیایی، اولین مردی است که از دنیای غرب قدم در جزیره استرالیا گذاشت. با دارالترجمه انگلیسی کتیبه همراه باشید تا شما را با این مرد بزرگ آشنا کنیم.
«جیمز کوک» در 7 نوامبر 1728 در روستای مارتن [Marton] در منطقه یورکشایر [Yorkshire] به دنیا آمد. او دومین پسر از خانوادهای بود که 7 فرزند دیگر نیز داشتند. پدرش یک کشاورز اسکاتلندی بود و او را تشویق میکرد که جیمز نیز پیشهی خانوادگیشان را دنبال کند. با این وجود وی سرنوشتی بسیار متفاوت را برای خودش رقم زد.
در سال 1745، در سن 16 سالگی، سی و دو کیلومتر را پیمود تا به روستای استاتس [Staithes] برسد. این روستا که در کناره دریا قرار داشت، برای اولین بار پهنه دریا را به روی جیمز گشود. از آن روز به بعد وی فهمید که به آن سوی اقیانوس تعلق دارد.
18 ماه بعد، او به شهر ویتبی [Whitby] رفت تا برای یکی از دوستانش به اسم «هنری واکر» [Henry Walker] مشغول به کار شود. واکر، یک شرکت حملونقل دریایی داشت که با کشتیهایش در زمینه تجارت ذغالسنگ فعالیت میکرد. جیمز کوک توانست به عنوان کارآموز موقعیت شغلی کوچکی در آنجا برای خودش دست و پا کند. در این دوره او علاوه بر کمی پول، موفق شد مهارتهای دریانوردی، جبر، ریاضیات، هندسه و ستارهشناسی را بیاموزد.
در سال 1752 در امتحانات دریانوردی قبول شد و از آن پس به صورت جدیتری این حرفه را در پیش گرفت. در سال 1755 او به صورت داوطلبانه به نیروی دریایی سلطنتی پیوست، و این در زمانی بود که انگلستان خود را درگیر در «جنگهای هفت ساله» میدید. گرچه وی مجبور بود در ارتش در رتبههای پایینی کارش را آغاز کند اما میدانست که خیلی زود میتواند خودش را بالا بکشد.
این آغاز راهی پر فراز و نشیب برای مردی بود که همیشه دل به دریا بسته بود. کوک در سال 1762 ازدواج کرد و صاحب 6 فرزند نیز شد. با این حال بیشتر طول عمرش را در دریا و یا در سرزمینهایی بسیار دور از سرزمین مادرشاش گذراند.
طی جنگهای هفتساله، او عضو گردانی بود که موفق شدند در سال 1758 پایگاه نظامی لوییبرگ [Fortress of Louibourg] و در سال 1759 شهر کبک را از فرانسویها به چنگ آوردند. طی این دوران او استعداد و شایستگی بسیاری از خود در زمینه پیمایش و نقشهبرداری از خود نشان داد و توانست نقشههایی را تهیه کند که طی عملیاتهای جنگی بسیار به کار نیروهای بریتانیایی آمد. تهیه نقشه نیوفاوندلند [Newfoundland] از مهمترین دستاوردهای کوک در این دوران است.
سفر اول
در سال 1766، کوک اولین ماموریت بزرگش را برای سفر به اقیانوس آرام دریافت کرد. هدف این ماموریت یک کاوش علمی برای رصد سیاره زهره و ثبت دقیق آن بود. با توجه به توانمندیهایی که او در طی جنگ از خود نشان داده بود، بهترین فرد برای چنین مامورتی شناخته میشد.
او برای انجام این سفر طولانی کشتی «اندوور» [Endeavour] را برگزید و در 16 آگوست 1768 همراه 94 خدمه، بندر پلیموت [Plymouth] را به مقصد تاهیتی ترک کردند. آنها در 13 آوریل 1769 به این جزیره دورافتاده رسیدند و دژی کوچ همراه با یک رصدخانه در آن ساختند. کوک از سوم ژوئن کار رصد را آغاز کرد و با دقت تمام پیش رفت، اما نتیجی که به دست آورد به دلیل نبود تجهیزات دقیق و تکنولوژی لازم، چندان دقیق از کار درنیامدند.
انجمن سلطنتی بریتانیا، با توجه به حضور کوک در جنوب شرقی آسیا، از فرصت استفاده کرد و مامورت جدیدی را به او سپرد. مدتها بود که نیروهای انگلیسی گزارشهای پراکندهای را از وجود خشکی عظیم و قارهای پهناور در نیمکره جنوبی دریافت کرده بودند. آنها این منطقه را با نام «ترا استرلیاس» [Terra Austrailis] به معنی «سرزمین جنوبی» میشناختند. الکساندر دالریمپل [Alexander Dalrymple] یکی از اعضا انجمن سلطنتی بود که به شدت به وجود چنین قارهای باور داشت.
کوک پس از پایان ماموریت رصد زهره، با کمک یکی از اهالی تاهیتی که با آن منطقه آشنایی کامل داشت، راهی زلاندنو شد. او این منطقه را با دقتی بسیار بالا نقشهبرداری کرد و مناطق بسیاری را کشف کرد. پیش از او نیز افرادی از این منطقه بازدید کرده بودند، اما آنچه کوک انجام داد، بسیار کاملتری و دقیقتر از سایرین بود.
پس از آن، جیمز کوک، راهی کرانههای شرقی اقیانوس آرام شد و آن قدر پیش رفت تا سرانجام به استرالیا رسید. آنها برای نخستین بار قدم در سرزمینی جدید گذاشته بودند. کوک در آنجا بومیان محلی را دید و با آنها گفتگو کرد. او شیفته تنوع گیاهی این قاره نو شده بود، تا جاییکه آن را «خلیج گیاهشناسی» نامید.
او مسرش را به سمت شمال در پیش گرفت و در 11 ژوئن 1770، کشتیاش در دریا به صخرهای بزرگ برخورد کرد. او به دیواره مرجانی بزرگ استرالیا رسیده بود. کشتی آنها به گل نشست و آسیب بسیار زیادی دید. هفت هفته طول کشید تا توانستند کشتی را تعمیر کنندو یار دیگر راهی دریا شوند. در این مدت جیمز کوک فرصت یافت تا با بومیان منطقه بیشتر آشنا شود و همچنین ار گنجینه گیاهی و جانوری آن نمونهبرداری کند.
در نهایت پس از 2 سال و یازده ماه، او به بریتانیا بازگشت. سفری که او هدایت آن را برعهده گرفته بود، دستاوردهای بسیاری داشت و داستانهایش به سرعت در همه انگلستان پخش شد. البته بیش از کوک، جوزف بنکس [Joseph Banks]، گیاهشناسی که مجموعهای گرانبها با خود آورده بود، به شهرت رسید.
سفر دوم
علیرغم دستاوردهای کوک در سفر طولانیاش، انجمن سلطنتی بریتانیا نسبت به وسعت قارهای که او از آن سخن میگفت قانع نمیشدند. دالریمپل به شدت تاکید داشت که قارهای بسیار پهناور در آن منطقه وجود دارد که جیمز کوک موفق به کشف آن نشده است.
کوک نیز که پیمایشهایش در آن منطقه را ناقص میدانست، پیشنهاد سفر دیگری را مطرح کرد که پذیرفته شد. این بار او با دو کشتی به نامهای رزولوشن [Resolution] و ادونچر [Adventure] راهی اقیانوس آرام شد. ناوگان او در 13 جولای 1772، انگلستان را ترک کرد و از مسیر مدار جنوبگان (قطب جنوب) اعماق بیانتهای اقیانوس را در پیش گرفت. در هشتم فوریه 1773، دو کشتی یکدیگر را در مه گم کردند. ادونچر خود را پس از مدتی در زلاندنو یافت و آنجا با محلیهای موسوم به «مائوری» درگیر شد. آنها که آماده این جنگ نبودند، به سرعت به سمت بریتانیا بازگشتند.
کوک که در نزدیکی قطب جنوب حرکت میکرد، با کوههای یخ غولآسایی روبهرو بود که به شدت کشتی او را تهدید میکردند. در نتیجه مجبور شد مسیر حرکتش را تغییر دهد و برای آمادهسازی مجدد به سمت تاهیتی رفت. 17 سپتامبر بار دیگر خشکی را به امید یافتن یک قاره وسیع در جنوب اقیانوس آرام ترک کردند. هر چه رفتند اما چیزی نیافتند و سرانجام دوباره مجبور به بازگشت شدند.
کوک در نهایت در 30 جولای 1775 به بریتانیا رسید. در نظر انگلیسیها در آن زمان این سفر دستاورد چندانی نداشت، چرا که نتوانسته بود از افسانه «ترا آسترالیس» پرده بردارد. با این وجود او پهنه وسیعی از جنوب اقیانوس آرام و نواحی قطب جنوب را کاوش کرده بود که درک عمیقتری از شرایط آن مناطق را به وجود میآورد. دیگر مسلم شده بود که ترا آسترالیس، نه قارهای پهناور، بلکه جزیرهای بزرگ در نواحی جنوب شرقی آسیا است.
البته این سفر دستاوردهای دیگری نیز داشت. آنها چندین جزیره کوچک و بزرگ را در مسیر خود کشف کردند آنها را نقشهبرداری نمودند. از این میان شاید «جزیره ایستر» را بتوان مشهورترین آنها دانست. آزمایش موفقیتآمیز زمانسنج «جان هریسون» [John Harrison] که ثبت دقیق طول جغرافیایی انجامید نیز از دیگر دستاوردهای این سفر بود. این اختراع تحولی بسیار مهم در تاریخ دریانوردی به شمار میرود
سفر سوم
جیمز کوک، پس از پایان سفر دومش در بریتانیا به اعتباری بسیار درخور و شایسته دست یافت و نیروی دریایی انگلستان به وی بازنشستگی افتخاری اعطا کرد. اما وی مردی نبود که بتواند در آرامش و سکون بریتانیا زندگی کند. کوک متعلق به دریا بود. او برای سفری دیگر برنامهریزی کرد؛ سفری مهیجتر، خطرناکتر و به طور مخفیانه.
او تصمیم گرفت که به «گذرگاه شمال غربی»، جایی که اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام به یکدیگر میرسند سفر کند. هدفش از این سفر، یافتن راهی میانبر از میان مجمعالجزایر قطبی کانادا بود، جایی که همیشه کوههای یخ عظیم آن را در بر گرفتهاند. کسی از هدف و مقصد این سفر اطلاعی نداشت.
ناوگان دریایی جیمز کوک در 12 جولای 1776، انگلستان را ترک گفت و مسیر جنوب اقیانوس آرام را در پیش گرفت. آنها در آنجا «اومای»، راهنمای محلی که در سفر دوم کوک را همراهی کرد، را در تاهیتی پیاده کردند و سپس راه شمال را در پیش گرفتند.
18 ژانویه 1778، جیمز کوک، یکی دیگر از مشهورترین جزیرههای جهان را کشف کرد؛ «جزایر هاوایی». لو و همراهانش اولین اروپائیانی هستند که قدم در این جزیرههای فوقالعاده زیبا گذاشتهاند.
ناوگان کوک که این بار نیز از دو کشتی به نامهای رزولوشن و دیسکاوری [Discovery] تشکیل میشد، پس از چند هفته استراحت در هاوایی، سواحل غربی آمریکای شمالی را، از کالیفرنیا تا تنگه برینگ [Bering Strait] (تگنهای که آلاسکا را از سیبری جدا میکند) پیمودند. آنها از این تنگه گذشتند و همچنان به سوی جلو به پیش رفتند. هر قدم، هوا سردتر و شرایط سختتر میشد. کوههای یخ یکی بعد از دیگری ابعاد بزرگتری پیدا میکردند و با تعداد بیشتری در برابر کشتیهای کوک صف میبستند. با این وجود او بر هدفی که داشت مصمم بود و پیش میرفت. آنها تا جایی رفتند که دیگر افق روبهرویشان کاملا از یخ پوشیده بود و دیگر امکانی برای پیشروی کشتی وجود نداشت.
آنها دیگر مجبور به بازگشت شدند. راه جنوب را به سمت هاوایی، جزایر دلپذیر اقیانوس آرام، برگزیدند و در «خلیج کیالاکهکوا» [Kealakekua Bay] لنگر انداختند. جزیرهنشینان استقبال گرمی از ناوگان آنها کردند. آنها نیز برای استراحت و تجدید قوا مدتی را در آنجا گذراندند. به دلایلی که برای تاریخ نامعلوم مانده است، مدتی بعد بین بریتانیایی و بومیان محلی اختلافها زیاد و درگیریهایی درگرفت. این ماجرا تا به حدی جدی شد که در 13 فوریه 1779 یکی از قایقهای ناوگان کوک را محلیها دزدیدند.
جیمز کوک، که سالها در چنین مناطقی عمر خود را گذرانده بود، با این نوع اختلافات و ماجراها بیگانه نبود. او معمولا چند نفر از بومیان را گروگان میگرفت تا آنها اموال به سرقت برده را بازگردانند. این بار اما ظاهرا او به شدت خشمگین و برآشفته بوده است. وقتی او از این ماجرا با خبر شد، با 10 تن از ملوانانش راهی محل زندگی بومیان شد تا رئیس آنها را به اسارت خود درآورد. آنها نیز در برابر این مهاجمین مقاومت کردند و درگیری شدیدی بین این دو گروه درگرفت.
طی این درگیری، جیمز کوک، دریانورد افسانهای بریتانیایی، کشته شد. دیگر افرادش نیز که فرمانده بزرگشان را از دست داده بودند، عقبنشینی کردند و هاوایی را به سمت بریتانیا، این بار اما بدون جیمز کوک، ترک گفتند. جانشین کوک، چارلز کلرک، تصمیم داشت که ماموریت کوک در یافتن گذرگاه شمالی را به تام رساند، اما دیگر ملوانان کشتی تمایلی به ادامه این سفر بدون فرماندهی جیمز کوک نداشتند. آنها در 4 آگوست 1780، در ساحل انگلستان پهلو گرفتند.
